بدون شرح
جشن شکوفه های پسرمون آقا صدرا
سلام سلام بالاخره نوبت مدرسه رفتن طلایی ما هم رسید,دیروز به همراه بابا و داداش حسین رفتیم مدرسه,آخه جشن شکوفه ها بود. پسرم کلی امروز خوشحال بود که میره مدرسه,البته امروز جشن بود ویک ساعت سرکلاس رفتی,کلاس حضرت محمد که,شماره اش یک هست افتادی,خانم معلمت هم خانم توکلی هستند .ان شاله همیشه قدم در راه بندگی خدا بگذاری وموفق باشی عزیزم چون تکامل انسانی مهمه, عزیزم
نویسنده :
مامان
22:45
بدون عنوان
سلام,خدارو شکر تب و درد حسین کمتر شده,خیلی نگران بودم,دیروز تب داشت حسین جونم,پاش درد میکرد و نمیتونست راه بره,فداش بشم الهی,شب هم تب داشت اما استامینوفن دادم و خوابید,شکر خدا بابا جونت ا ظهر به بعد خونه بود و تورو مرتب بغلت میکرد,عصر هم حسین جونم رو سوار کالسکه کردیم و چهار تایی رفتیم بیرون,صدراجون رو گذاشتیم باشگاه و سه تایی برگشتیم,خونه کلی هم تو حیاط کالسکه سواری کردی حسین جونم.خداروشکر واکسن هجده ماهگیت هم گذشت,راستی داداشی صدرا هم با اسباب بازیهاش کلی سرت رو گرم کرد.انقدر که مهربونه
نویسنده :
مامان
21:34
ﺣﺴﻴﻦ ﺟﻮﻥ ﻭﻫﻴﺠﺪﻩ ﻣﺎﻫﮕﻲ
ﺳﻼﻡ,ﺳﻼﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺁﻗﺎ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﻭﻧﻴﻤﻪ ﺷﺪﻭاﻣﺮﻭﺯ ﻭاﻛﺴﻨﺶ ﺭﻭﺯﺩﻡ.ﻳﻪ ﻛﻢ ﻧﮕﺮاﻧﻢ ﺁﺧﻪ ﺻﺪﺭا ﺗﻮﻭاﻛﺴﻦ ﻫﺠﺪﻩ ﻣﺎﻫﮕﻴﺶ ﺧﻴﻠﻲ اﺫﻳﺖ ﺷﺪ.اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﺷﺮاﻳﻄ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺷﻪ,ﻓﻌﻼ ﻛﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﺑﭽﻪ اﻡ.ﻗﺮﺑﻮﻧﺶ ﺑﺮﻡ ﺗﻮﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﻳﻪ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ.
نویسنده :
مامان
10:51
سفربه نوشهر
سلااااام جمعه به همراه نازاینا رفتیم نوشهر,خیلی خوش گذشت .صدراوحسین روز اول کناردریا کلی بازی کردید,اما روز آخر دریا مواج بود,کامپیوتر درست شد عکسها رو اضافه میکنم.
نویسنده :
مامان
21:14
دندون درد صدراجون
سلام گلم,چندروزی بود که صدرا جون دندون درد داشت,البته خیلی شدید نبود اما ترسیدم بکونه کار دستمون بده دیروز بابابا رفتید دندونپزشکی,دو تا دندونت پوسیده بود وعصب کشی شد,یکیش رو خانم دکتر روکش هم کردند,بمیرم انقدر به فک بچه ام فشار اومده بود وخسته شده بود اومدی خونه میم ساعت گریه کردی,قربونت برم,بعدش خوابت برد,حالا بعدا عکسش رو میگذارم برات
نویسنده :
مامان
16:08