بدون عنوان
سلام,خدارو شکر تب و درد حسین کمتر شده,خیلی نگران بودم,دیروز تب داشت حسین جونم,پاش درد میکرد و نمیتونست راه بره,فداش بشم الهی,شب هم تب داشت اما استامینوفن دادم و خوابید,شکر خدا بابا جونت ا ظهر به بعد خونه بود و تورو مرتب بغلت میکرد,عصر هم حسین جونم رو سوار کالسکه کردیم و چهار تایی رفتیم بیرون,صدراجون رو گذاشتیم باشگاه و سه تایی برگشتیم,خونه کلی هم تو حیاط کالسکه سواری کردی حسین جونم.خداروشکر واکسن هجده ماهگیت هم گذشت,راستی داداشی صدرا هم با اسباب بازیهاش کلی سرت رو گرم کرد.انقدر که مهربونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی