ﺁﻗﺎ ﺻﺪﺭاﺁﻗﺎ ﺻﺪﺭا، تا این لحظه: 16 سال و 20 روز سن داره
حسین آقاحسین آقا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

صدرا طلای باباومامان وحسین جون

اولین اردوی صدراجون در دبستان o)

عزیزم,یک هفته ذوق این اردو رو داشتی,امروز از طرف مدرسه رفتید باغ وحش ارم.کلی بهت خوش گذشته بود.قربونت برم که با کلی سفارش رونه ات کردم,البته قبلا باهم باغ وحش رفته بودیم و چون برات آشما بود اونجا هم گویا کلی بقیه رو راهنمایی کردی مثلا میگفتی قسمت فیلها رو من به خانممون نشون دادم,همینطور قفس شیرها رو.امیدوارم همیشه زندگیت پر از تجربه های خوشایند جدید باشه
25 آبان 1393

دل دردهای صدراجون

سلام عزیزم,الهی بمیرم برات چند روزی بود دل درد داشتی,هر چی دادم خوردی موقت خوب شدی,تا اینکه شنبه بابا شمارو برد پیش خانم دکتر نوراللهی. دکتر گفته معده ات مشکل داره,چند تا دارو هم داده,الان سه چهار روزه که دارو میخوری بهتری الحمدلله,عاشقتم مامانی ان شاله دیگه هیچوقت دردکشیدنت رو نبینم گلم. خدایا هیچ مادری درد کشیدن بچه اش رو نبینه به حق علی اصغر امام حسین ع
8 آبان 1393

ماه محرم

باز این چه شورش است که در خلق عالم است. خدایا فرزندانم را از پیروان حقیقی حسین ع قرار بده,آمین
5 آبان 1393

جشن شکوفه های پسرمون آقا صدرا

سلام سلام بالاخره نوبت مدرسه رفتن طلایی ما هم رسید,دیروز به همراه بابا و داداش حسین رفتیم مدرسه,آخه جشن شکوفه ها بود. پسرم کلی امروز خوشحال  بود که میره مدرسه,البته امروز جشن بود ویک ساعت سرکلاس رفتی,کلاس حضرت محمد که,شماره اش یک هست افتادی,خانم معلمت هم خانم توکلی هستند .ان شاله همیشه قدم در راه بندگی  خدا بگذاری وموفق باشی عزیزم چون تکامل انسانی مهمه, عزیزم
1 مهر 1393

بدون عنوان

سلام,خدارو شکر تب و درد حسین کمتر شده,خیلی  نگران بودم,دیروز تب داشت حسین جونم,پاش درد میکرد و نمیتونست راه بره,فداش بشم الهی,شب هم تب داشت اما استامینوفن دادم و خوابید,شکر خدا بابا جونت ا ظهر به بعد خونه بود و تورو مرتب بغلت میکرد,عصر هم حسین جونم رو سوار کالسکه کردیم و چهار تایی رفتیم بیرون,صدراجون رو گذاشتیم باشگاه و سه تایی برگشتیم,خونه کلی هم تو حیاط کالسکه سواری کردی حسین جونم.خداروشکر  واکسن هجده ماهگیت هم گذشت,راستی داداشی صدرا هم با اسباب بازیهاش کلی سرت رو گرم کرد.انقدر که مهربونه
20 شهريور 1393

ﺣﺴﻴﻦ ﺟﻮﻥ ﻭﻫﻴﺠﺪﻩ ﻣﺎﻫﮕﻲ

ﺳﻼﻡ,ﺳﻼﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺁﻗﺎ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﻭﻧﻴﻤﻪ ﺷﺪﻭاﻣﺮﻭﺯ ﻭاﻛﺴﻨﺶ ﺭﻭﺯﺩﻡ.ﻳﻪ ﻛﻢ ﻧﮕﺮاﻧﻢ ﺁﺧﻪ ﺻﺪﺭا ﺗﻮﻭاﻛﺴﻦ ﻫﺠﺪﻩ ﻣﺎﻫﮕﻴﺶ ﺧﻴﻠﻲ اﺫﻳﺖ ﺷﺪ.اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﺷﺮاﻳﻄ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺷﻪ,ﻓﻌﻼ ﻛﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﺑﭽﻪ اﻡ.ﻗﺮﺑﻮﻧﺶ ﺑﺮﻡ ﺗﻮﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﻳﻪ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ.
19 شهريور 1393

سفربه نوشهر

سلااااام جمعه به همراه نازاینا رفتیم نوشهر,خیلی خوش گذشت .صدراوحسین روز اول کناردریا کلی بازی کردید,اما روز آخر دریا مواج بود,کامپیوتر درست شد عکسها رو اضافه میکنم.
13 شهريور 1393